دوست فانی یا دوست باقی؟
یا رفیق من لا رفیق له
روزی شخصی از قبرستان می¬گذشت، یک نفر را دید که بر سر قبری نشسته و سخت گریه می¬کند. آن شخص از او پرسید: چرا اینچنین گریه می¬کنی؟ او گفت: این قبر دوست من است، ما باهم بسیار بسیار صمیمی بودیم. حالا که او مرده من به شدت غمگین و ناراحتم، آن شخص چند لحظه مکث کرد سپس لبخندی زد و گفت: خوب تقصیر خودت است که دوستت مرده! مرد با تعجب پرسید: تقصیر من است؟ چرا؟ آن شخص در جواب گفت: تقصیر خودت است، چون دوستی انتخاب کردی و تماماً به او دل بستی که بمیرد. باید به کسی تماماً دل ببندی که هیچگاه نمیمیرد. تا تو نیز هیچگاه ناراحت نشوی ...
جز ســر کوی تو ای دوســت نـدارم جــایـــی در سرم نیست به جز خاک درت سودایـی
بر در میـــکده و بتــــکده و مـســــجد و دیــــــر ســجده آرم که تـو شایــد نظــری بنمـــایی
مشکلی حل نشـــد از مدرسه و صحبت شیخ غـمــزه¬ای تا گــره از مشـکل مـا بگشــایی
این همـه مـا و منـی صــوفـی درویـش نمـود جـــلـوه¬ای تا مــن و مــا را ز دلــم بــزدایـــی
نیستم نیست که هستی همه در نیستی اسـت هـیـــچم و هیــچ کـه در هـیـچ نظـر فـرمـایی
پی هرکـس شدم از اهــل دل و حـال و طرب نـشـنــیـدم طــــرب از شـاهــد بزمآرایی
عاکــف درگه آن پردهنشینم شــب و روز تا بـه یک غـمـزه¬ی او قطـره شود دریایی
(امام خمینی (ره)
سید حسن صفوی
- ۹۴/۰۲/۲۲