نماز حقیقتی پنهانشده – قسمت اول
يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۰۳ ب.ظ
هرگاه صحبت از خواندن نماز میشود، از ظاهر نماز حرف به میان میآید و اصل و پایههای نماز و حقیقت نماز نادیده گرفته میشود.
نماز یک عمل است که در شریعتهای الهی بهعنوان یک عمل نیک از آن صحبت میشود و در همه ادیان الهی نیز نماز وجود دارد...
اما بهراستی نماز چیست؟
ادبِ آداب نماز چیست؟
حتی در ادیان دیگر هم آداب نماز چگونه بوده است؟
آیا نماز همین حرکاتی است که بهظاهر انجام میدهیم؟
چرا نماز در دین اسلام، ستون معرفیشده است؟
آنچه امروز با آن روبرو هستیم این است که افراد اشتباهاً به دلیل سبک و روش و قاعده زندگی که برای آنها وجود دارد نماز را همین عمل ظاهری تصور میکنند. درصورتیکه نماز فراتر از این است که ما آن را فقط در چند عمل خلاصه کنیم.
بارها این حدیث را شنیدهایم که نماز نور چشم پیامبر بوده است و یا بر درودیوار شهر ممکن است گاهاً تابلویی با این مضمون دیده باشید.
اگر نور چشم پیامبر خلاصه در همین اعمال ظاهری باشد، پس چرا بهعنوان انسان این عصر که همان اعمال ظاهری را انجام میدهیم نوری برایمان ایجاد نمیکند؟
اصلاً تعبیر از نور چیست؟
نور یعنی چیزی که با آمدن آن جاده یا راهی که در آن هستیم و یا میخواهیم برویم، مشخص شود. حال این سؤال پیش میآید:
منِ انسان این عصر قرار است کجا بروم؟ یا بهتر است بگویم انسان قرار است کجا برود که نیاز به نور دارد تا با آن بتواند حرکت کند؟
میگویند نماز یعنی حرکت هر شخص به سمت معراج؟!!!
آیا من بهعنوان جوان امروز معراج را میدانم چیست؟ که خواستار حرکت بهسوی آن باشم؟
اصلاً انسان این زمانه در کدام عالم در حال زندگی است که معراج، نور، انسان و سعادت را بشناسد؟ در وضعیت تفکر کنونی انسان حتی وقت فکر کردن به این مسائل را هم ندارد چه برسد به اینکه تلاشی بکند در جهت شناخت این هدفها...
انسان عصر من سیر در نورِ سریعترین و زیباترین تکنولوژیهای روز جهان را خواستار است.
حال با تمام توصیفات که شد یک گام بالاتر میآییم. انسان تا کجا در عصر تکنولوژی پیش میرود؟ تا جایی که برسد به چیزی شبیه به آرمانشهرهای مردم آمریکا...
اما انسانی که با تمام توانش در معراج تکنولوژی سیر کرده، چگونه شده است؟
آیا آنها حقیقت انسان را شناختند؟
انسان بدون ابزار چیست؟
حال ما سخن از جهانی دیگر میزنیم که در آن وسیله پرواز، نماز معرفیشده است و این را باید دانست که بشر امروز را باید بر سر سرچشمه نماز بنشانی و از آداب قلبی نماز بگویی تا او شروع به خواندن و انجام آداب بیرونی نماز کند.
انسان این زمان دیگر با یک بایدونباید کارش حل نمیشود.
بازهم یک سؤال دیگر
سرچشمه چیست؟ کجاست؟ چگونه میتوان سرچشمه را یافت؟
ابتدا برای قدم گذاشتن درراه سرچشمه باید انسان قدم درراه شناخت خود بگذارد و خود را آنگونه که هست بشناسد. در این شناخت مقصد و مقصود فقط جسم نیست. قدم درراه شناخت خود به تمام آنچه هست.
و گام دوم برای رسیدن به سرچشمه این است که انسان معبودهایی که میپرستد را بشناسد. حقیقت معبودی به نام الله را بشناسد و الله را هم بشناسد و بفهمد.
مرضیه عربیان
- ۹۴/۰۶/۰۸