مدیریت عرفانی
شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست/عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
مدیریت عرفانی محصول نگاهی وحدتآفرین به انسان و ماهیت انسان است. نگاهی که او را در جایگاه خلیفه الهی خدا دانسته و سرشار از محبت نسبت به انسان است دقیقاً همانگونه که اسلام در معرفی انسان میکوشد. این طرز نگاه نسبت به انسان و اشاعه آن در سطح جهانی قطعاً همراهی و همدلی اقشار مختلف مردم جهان را با اشاعه دهنده آن در پی خواهد داشت چراکه فطرت بشر ذاتاً متمایل به این نوع نگاه نسبت به خود است. گویی ندای باطن خود را به گوش جان میشنود وقتی میشنود که:"اومانیسم نهتنها مبدأ بلکه هیچ مقصد معینی نیز برای او تعریف نکرده است لذا مسیر واحدی هم به او عرضه نکرده است و بلکه او را در فردیت خود سردرگم رها کرده است و جز یک زندگی تنشزا با دیگران برای او چیزی رقم نزده است."
فقه بهعنوان معرف الزامات، مناسک و اعمال دینی راه و رسم رسیدن به کمال را برای انسان هموار میکند اما عمل به آن از جانب مردمان جز از طریق نفوذ دادن آن در قلوب ایشان محقق نمیشود. این نفوذ جز از راه عرفانی و جذب قلوب جهانیان به آن قابل تحقق نیست راهی که باعث میشود همه و همه (جز مستکبرین، منافقان و گردنکشان) عاشقانه دل درگرو عمل به آنها سپارند.
عرفان در حوزه دل و احساس مردم به گسترش معارف بلند الهی و انسانی میکوشد و فقه تنها در حوزه الزام و عمل. بعد سوم دین هم یعنی حوزه عقل که پرداختن آن بر عهده فلسفه و علوم کلامی و عقلی است راهی دیگر است که میکوشد با تمسک به آن مستکبرین و منافقانی را که از سر هوای نفس و غلظت زنگار فطرت به هر طریق و عامدانه از پذیرش آموزههای عمیق الهی سرباز میزنند از راه کلام، مباحثات و احیاناً مناظرههای رودررو در حوزه عقل به چالش بکشد تا پوچی تفکرشان هم بر خودشان و هم بر دیگرانی که از مکتب ایشان پیروی میکنند نمایان شود.
در مدیریت عرفانی هر سه بعد و راه در نظر گرفته میشود البته حوزه عمل آن بیشتر به عهده مراکز دینی است و ولی دو حوزه دیگر به عهده کلیه نهادهای حکومتی و دینی است. فروگزاردن یکی از این سه بعد توسط یکی از نهادها ضربه مهلکی بر پیکره دین، کمال انسانها و وجهه جهانی شریعت الهی وارد میکند.
بهطورکلی مدیریت عرفانی مدیریتی است که از طریق عرفان به جذب قلوب مردمان جهان و تحریک و برانگیختن احساسات ایشان، از طرق فلسفه به بی وجهه نمودن ایدئولوژی ظالمان از طریق عقلی و از طریق فقه به مبارزه با مراکز فسادی که عامدانه، عالمانه و سازماندهی شده در پی اشاعه فحشا و ایجاد تفرقه در جامعه اسلامیاند میپردازد.
وجهتسمیه مدیریت عرفانی به دلیل بیاهمیت بودن حوزهها و ابعاد دیگر دین نیست بلکه به دلیل این است که عرفان ظرف اجرای فقه و توسل به فلسفه در حوزه مدیریت است. تا زمانی که علاقهای وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار عمل به احکام دین را از مردم انتظار داشت و تا زمانی فطرت انسانها متوجه حقیقت نشود حتی با اقناع عقلی انسانها در باب بطلان مکاتب غیر الهی ، نمیتوان آنها را مؤمن به شریعت الهی دانست. (عقل تنها حق و باطل را مشخص میکند اما عرفان نسبت به باطل بودن یک مکتب و حق بودن مکتبی دیگر یقین قلبی وایمانی ایجاد میکند.)
منبع: چکیدهای تحلیلی از "مجموعه سخنرانیهای دکتر محمود احمدینژاد و مهندس اسفندیار رحیم مشایی" پیرامون "انسان" و کتاب "آوای خرد" اثر "استاد بهمن شریفزاده"
سپهر راهی
- ۹۴/۰۶/۱۴