نماز، حقیقتی پنهان - 2
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ
در نوشتهی قبل خواندیم که انسان باید برای این راه ابتدا شناختی از خود فرای جسمش و همچنین شناختی از خداوند به دست آورد...و حال ادامهی آن
زمانی که انسان در مسیری قدم برمیدارد اگر از همان آغاز راه انتهای مسیرش را بداند و این آگاهی که به دنبال چه چیز حرکت میکند، به رسیدن او به هدف نهایی کمک میکند بهجای اینکه شخص در برهوت ندانستن، سرگردان رهایش شود.
هدف اصلی نماز در آیین اسلام و در ادیان الهی دیگر رسیدن به شناخت جایگاه خداوند (عزٌ ربوبیٌت) در هستی و همچنین شناخت جایگاه انسان (ذلٌ عبودیٌت) در عرصه عالم میباشد.
و حال چگونه باید به این دو هدف اصلی رسید؟ با توجه به اینکه در علوم الهی عموماً و در اسلام خصوصاً، شناخت جایگاه انسان اساس تمام علوم و معارف معرفیشده است، پس انسان باید جایگاه خود د را بشناسد و بهمحض شناخت خود به شناخت جایگاه پروردگار خود میرسد.
اما رسیدن به هر شناختی مراتبی دارد. یکی از این مراتب مرتبهی علم است و این بدین معنی است که این دو شناخت بایستی از طریق علم و برهان فلسفی برای انسان ثابت شود.
هدف این سیر و سلوک علمی و برهان فلسفی رسیدن به فقر انسان در برابر عزت و جلال حضرت حق است. انسان از طریق این روش علمی وهم چنین استدلالهای عقلی این حقیقت را میپذیرد که در اصل و حقیقت وجودی فقیر و نیازمند است و عظمت، کبریایی و بزرگی متعلق به خداست اما توجه به این نکته ضروری است که توقف در این روش و قناعت کردن به علم و عقل، خود بهتنهایی از بزرگترین موانع و از مکرهای شیطان است. و در اصل قلب نیز باید بتواند این فقر و نیازمندی را بچشد. قلب باید بزرگی و حشمت حضرت حق را بفهمد. و اشاره به مانع بودن علم در فهم حقایق به همین علت است چون تکیه کردن به علم بهتنهایی باعث میشود بهجای اینکه شخص به فقر و نیازمندی خود برسد به بزرگی و دانشمند بودن خود میرسد.
مرتبه دیگر این است که شخص آنچه را در مرتبهی عقل به دست آورده است از طریق خود دین بر صفحهی قلب حک شود تا قلب آن را بفهمد.
برای آنچه فهم قلبی عنوان شد، مثالی از زیارت ذکر میکنیم، ممکن است برای شخص زیارت کننده ازنظر علمی و برهانی بزرگی و عظمت زیارت شونده ثابتشده باشد ولی با این معارف عقلی زیارت امری معمولی است اما بهمحض فعال شدن قلب، احساس عجز و فقر در قلب و وجود شخص ظهور میکند و او را به خضوع و خشوع وامیدارد و اشک از دیدگانش جاری میشود...
مرضیه عربیان
زمانی که انسان در مسیری قدم برمیدارد اگر از همان آغاز راه انتهای مسیرش را بداند و این آگاهی که به دنبال چه چیز حرکت میکند، به رسیدن او به هدف نهایی کمک میکند بهجای اینکه شخص در برهوت ندانستن، سرگردان رهایش شود.
هدف اصلی نماز در آیین اسلام و در ادیان الهی دیگر رسیدن به شناخت جایگاه خداوند (عزٌ ربوبیٌت) در هستی و همچنین شناخت جایگاه انسان (ذلٌ عبودیٌت) در عرصه عالم میباشد.
و حال چگونه باید به این دو هدف اصلی رسید؟ با توجه به اینکه در علوم الهی عموماً و در اسلام خصوصاً، شناخت جایگاه انسان اساس تمام علوم و معارف معرفیشده است، پس انسان باید جایگاه خود د را بشناسد و بهمحض شناخت خود به شناخت جایگاه پروردگار خود میرسد.
اما رسیدن به هر شناختی مراتبی دارد. یکی از این مراتب مرتبهی علم است و این بدین معنی است که این دو شناخت بایستی از طریق علم و برهان فلسفی برای انسان ثابت شود.
هدف این سیر و سلوک علمی و برهان فلسفی رسیدن به فقر انسان در برابر عزت و جلال حضرت حق است. انسان از طریق این روش علمی وهم چنین استدلالهای عقلی این حقیقت را میپذیرد که در اصل و حقیقت وجودی فقیر و نیازمند است و عظمت، کبریایی و بزرگی متعلق به خداست اما توجه به این نکته ضروری است که توقف در این روش و قناعت کردن به علم و عقل، خود بهتنهایی از بزرگترین موانع و از مکرهای شیطان است. و در اصل قلب نیز باید بتواند این فقر و نیازمندی را بچشد. قلب باید بزرگی و حشمت حضرت حق را بفهمد. و اشاره به مانع بودن علم در فهم حقایق به همین علت است چون تکیه کردن به علم بهتنهایی باعث میشود بهجای اینکه شخص به فقر و نیازمندی خود برسد به بزرگی و دانشمند بودن خود میرسد.
مرتبه دیگر این است که شخص آنچه را در مرتبهی عقل به دست آورده است از طریق خود دین بر صفحهی قلب حک شود تا قلب آن را بفهمد.
برای آنچه فهم قلبی عنوان شد، مثالی از زیارت ذکر میکنیم، ممکن است برای شخص زیارت کننده ازنظر علمی و برهانی بزرگی و عظمت زیارت شونده ثابتشده باشد ولی با این معارف عقلی زیارت امری معمولی است اما بهمحض فعال شدن قلب، احساس عجز و فقر در قلب و وجود شخص ظهور میکند و او را به خضوع و خشوع وامیدارد و اشک از دیدگانش جاری میشود...
مرضیه عربیان
- ۹۴/۰۷/۲۰